من،در آرزوی جهانی بی خشونت

یکی به یاریم بشتابد

من،در آرزوی جهانی بی خشونت

یکی به یاریم بشتابد

من،آخرین انسان گرا

گاهی اوقات آن قدر پر میشوم که میخواهم منفجر شوم و هیچ چیز جز ذره ای گرما و محبت مرا آرام نمیکند.گاهی اوقات میخواهم آن قدر بگریم که از اشکهایم سیل راه بیفتد اما چشمانم دیگر خشک شده و مرا یاری نمیکند.آن قدر از بی محبتی ناراضیم که نمیدانم سر که خالی کنم؟سر بی محبتان یا سر آدمیانی چون من که تشنه ی محبتند؟ 

آن قدر عصبانی میشوم که دیگر جسمم گنجایش روحم را ندارد.روحم میخواهد جسمم را بشکافد و بیرون بزند و بگریزد ازین مردم.ازین مردمی که نمیدانند مهربانی یعنی چه.روحم به در و دیوار جسمم میکوبد اما بیرون نمیزند.نمیتواند بیرون بزند و من چقدر این لحظه ها آرزوی تمام شدن دارم. 

آری،من آرزوی تمام شدن دارم.من با این همه هدف و آرزو.من که میخواهم نمیرم تا عدالت را بیفرازم...من که میخواهم محبت را به انسانها بیاموزم...من که میخواهم خرد را،مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم و من که چشم به راه فردایی هستم،چه فردایی چه دنیایی،جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است... 

من با این آرزوها آرزوی تمام شدن میکنم.آنقدر که خسته میشوم و از پا میفتم و کسی نیست تا دستانم را بگیرد و از گرمای وجودش مرا لبریز کند و آرامشم بخشد و مهربانی را نصیبم کند و من هیچ انسانی را گرم نمیبینم و فقط سردی و سردی...گاهی اوقات آن قدر درمانده میشوم که خسته و زار به گوشه ای کز میکنم و آرزو میکنم آغوشی که مرا در بر بگیرد و بگذارد در آغوشش بگریم و آرامم کند و بتوانم اوقات ضعف به آن پناه ببرم و اما هیچ کس،هیچ کس نیست تا در او آرام بگیرم. 

و میترسم از روزی که ناخواسته مانند آنان شوم و من هم محبت و مهربانی و عشق را از یاد ببرم و شاید آخرین انسان انسان گرا که من باشم هم منقرض شود و آدمیانی بمانند بی روح و سرد و خالی از احساس و دنیا در کام ناکامی فرو رود...  

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلو سه‌شنبه 16 شهریور 1389 ساعت 12:06

دوست من چند تا پستته که نشون میده ناراحتی.میدونم از دست کی دلت گرفته اما باور کن همینه و هیچ وقت بهتر از این نمیشه.اوضاع همه بده.میفههمم دلگیریت یعنی چی.میفهمم چقدر آدم حساسی هستی.میدونم حساس ترین آدم روی این کره خاکی ای.اما...دوست دارم.

سینا سه‌شنبه 16 شهریور 1389 ساعت 12:08

گچ پژ یکی از نشونه های انسان گراها شاد بودنشونه و امید به زندگی.البته میدونم که توی این شرایط نمیشه امیدوار بود اما باش.نمیدونم مشکل شخصیت چیه اما میدونم که میتونی حلش کنی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد